- کوته دست (تَهْ دَ)
کوتاه دست. (فرهنگ فارسی معین). آنکه از تجاوز به مال و عرض کسان خودداری کند. (فرهنگ فارسی معین، ذیل کوتاه دست) :
جوان که قادر گردد درازدست شود
امیر کوته دست است و قادر است و جوان.
فرخی.
، آنکه دستش به مراد و مطلوب نرسد. نامراد. ناکام. (فرهنگ فارسی معین، ذیل کوتاه دست) :
ما تماشاکنان کوته دست
تو درخت بلندبالایی.
سعدی
جوان که قادر گردد درازدست شود
امیر کوته دست است و قادر است و جوان.
فرخی.
، آنکه دستش به مراد و مطلوب نرسد. نامراد. ناکام. (فرهنگ فارسی معین، ذیل کوتاه دست) :
ما تماشاکنان کوته دست
تو درخت بلندبالایی.
سعدی
